بنا بر گزارش ارسالی به «کوهنوشت»؛ تیمی سه نفره از کوهنوردان ساعت 17 روز یکشنبه 8 اسفند ماه 95 موفق به صعود قله «دماوند» از مسیر «یال سرداغ» شدند... تیم مذکور سپس از جبهه جنوبی فرود آمدهاند.
چهار پسر زورگیر که از کوهنوردان سرقت میکردند، بازداشت شدند. متهمان مدعی شدند که پس از زورگیری با پولهای سرقتی قلیان میکشیدند!
چندی قبل سه مرد میانسال سراسیمه به اداره پلیسی در شمال تهران رفتند و از چهار پسر زورگیر شکایت کردند.
یکی از شاکیان در توضیح ماجرا گفت: ما سه نفر کوهنورد هستیم و آخر هر هفته به کوهنوردی میرویم. امروز مثل همیشه قبل از طلوعآفتاب سهنفری راهی کوه شدیم تا اینکه ساعتی قبل برای استراحت به کنار رودخانهای رفتیم. دقایقی از آمدن ما به کنار رودخانه گذشته بود و ما در حال خوردن چایی بودیم که خودروی پرایدی با چهار سرنشین در نزدیکی ما توقف کرد. چهار پسر جوان از خودرو پیاده شدند و ابتدا به اطراف نگاهی کردند و بعد به طرف ما حرکت کردند. احتمال دادیم آنها قصد دارند کنار رودخانه استراحت کنند، اما با چاقو به ما حمله کردند. آنها تهدید کردند هر چه پول و اموال قیمتی داریم به آنها بدهیم.
من از ترس شوکه شده بودم، اما دو نفر همراه من در برابر آنها مقاومت کردند که مردان خشن با دستههای چاقو چندین ضربه به سر آنها زدند تا اینکه دوستان من تسلیم شدند. در نهایت آنها پس از گرفتن پولهای ما، کاپشن، عصا و کولهپشتی کوهنوردی ما را هم سرقت کردند و با خودروشان از محل گریختند. وی ادامه داد: ما تنها کاری که کردیم موفق شدیم شماره پلاک خودروی زورگیران را یادداشت کنیم. با طرح این شکایت، پرونده به دستور قاضی علی وسیله ایردموسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام شماره پلاک سارقان را از سامانه پلیس استعلام گرفتند که مشخص شد خودرو متعلق به مرد جوانی به نام فریبرز است. بدین ترتیب فریبرز به عنوان مظنون اصلی این حادثه Incident تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه چند روز قبل مأموران وی را بازداشت کردند.
او پس از دستگیری ابتدا منکر زورگیری شد، اما وقتی با شاکیان روبهرو شد، چارهای جز بیان حقیقت نداشت. وی در بازجوییها اعتراف کرد با همدستی سهنفر از دوستانش به نامهای ایرج، فرهاد و شروین روز حادثه از مردان کوهنورد زورگیری کرده است. در ادامه مأموران سه همدست وی را شناسایی و بازداشت کردند. صبح دیروز چهار متهم برای بازجویی به دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند.
یکی از متهمان در بازجوییها گفت: من دانشجوی دانشگاهی در حوالی تهران هستم. ما چهار نفر از دوستان قدیمی و بچه یک محل هستیم به همین دلیل همیشه با هم به تفریح میرویم.
وی ادامه داد: ما چهار نفری هر هفته برای کوهنوردی و تفریح به کوه میرویم و بعد از کوهنوردی هنگام بازگشت به خانه ابتدا در قهوهخانه قلیان میکشیم و بعد راهی خانهمان میشویم. ما کشیدن قلیان در کوه را خیلی دوست داریم و به آن عادت کردهایم به طوری که به بهانه کشیدن قلیان به کوه میرویم. روز حادثه پس از کوهپیمایی به قهوه خانهای در همان نزدیکی رفتیم و ساعتی قلیان کشیدیم. وقتی از قهوهخانه بیرون آمدیم تا راهی خانههایمان شویم دوباره هوس کردیم قلیان بکشیم، اما پولی برای آن نداشتیم که یکی از دوستان پیشنهاد داد از کوهنوردان زورگیری کنیم. من و فرهاد قبول نکردیم، اما ایرج و شروین آنقدر اصرار کردند که ما هم وسوسه شدیم و قبول کردیم. ساعتی در آن حوالی کمین کردیم تا در فرصتی مناسب از کوهنوردان زورگیری کنیم تا اینکه متوجه شدیم سه کوهنورد میانسال برای استراحت به کنار رودخانه رفتند که به سراغ آنها رفتیم و با تهدید چاقو زورگیری کردیم.
پس از زورگیری به قهوهخانهای رفتیم و با پولهای سرقتی قلیان کشیدیم. سه متهم دیگر هم در بازجوییها با اظهار پشیمانی حرفهای فریبرز را تأیید کردند.
متهمان به دستور قاضی "علی وسیله ایرد موسی" برای ادامه تحقیقات و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
شاید سریال گمشده (Lost) را شما هم دیده باشید. فیلمی درباره هواپیمایی که در جزیره ای دور افتاده سقوط می کند. داستان این مطلب ، داستان واقعی همان فیلم است ... جزیره را، کوه های آند در نظر بگیرید و به جای شخصیت های داستان، بازیکنان تیم راگبیای از اروگوئه را بگذارید. آن ها در دو راهی سختی قرار می گیرند؛ مرگ سخت و مشقت بار یا خوردن بدن دوستانشان !
بازیکنان این تیم راگبی، همراه با خانواده و برخی از دوستان شان، در روز 13 اکتبر 1972، سوار بر پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه شدند تا به شیلی سفر کنند و با تیمی از این کشور به رقابت بپردازند. داستان آن ها در منطقه ای که امروزه به عنوان دره اشک ها می شناسیم رخ داد؛ داستانی عجیب و ناراحت کننده، داستانی که مادر کتاب ها و فیلم های پرفروشی بوده است.
روبرتو کانسا، در زمان سقوط هواپیما، دانشجوی پزشکی 19 ساله ای بوده است و حالا، به عنوان یکی از برترین متخصصان قلب اروگوئه شناخته می شود؛ اما درس هایی که در کوهستان آموخت را هرگز فراموش نخواهد کرد.
کتاب او با نام «من باید زنده می ماندم: چگونه سقوط هواپیما در آند، الهام بخش من برای نجات زندگی ها شد» داستانش را به عنوان مرد جوانی شرح می دهد که کارهای عجیبی را برای زنده ماندن کرده است.
گوشه های برگزیده این ماجرا را در ادامه می خوانید: ...
از متن کتاب استاد گیلانپور: موضوع اورست تنها بار بردن تا ارتفاع ۸۵۰۰ متر، نفس نفس زدن، از سرما منجمد شدن، جان دادن و بالاخره فقط صعود به قله آن نیست.
کاظم گیلانپور، سردبیر کیهان ورزشی در دهه ۵۰ و از نویسندگان نامدار در روزنامهنگاری ورزشی بود. او در سن ۹۲ سالگی در کشور آندورا درگذشت. گیلانپور نقش مهمی در تحولات روزنامهنگاری ورزشی در دهههای ۴۰ و ۵۰ داشت و در کنار نویسندگانی همچون مهدی دری و د.اسدالهی از شاخصترین نویسندگان ورزشی بود. گیلانپور همچون همنسلانش در روزنامهنگاری ورزشی، از متخصصین و ورزشگران مطرح بود و از او با عنوان پدر کوهنوردی یاد میکنند. گیلانپور از اولین مربیان کوهنوردی بود و در اسکی نیز سالیان سال مربیگری کرد. شاید انتخاب آندورا برای محل زندگی، کوهستانی بودن این کشور (میان فرانسه و اسپانیا) بود. گیلانپور در آندورا اسکی تدریس میکرد.
روزنامهنگاری ورزشی در ایران چهرههای ماندگار و تأثیرگذاری را از دست داده که بخشی از تاریخ ورزش ایران را در سینه داشتند و اکنون حسرت از دست دادن کاظم گیلانپور به این حسرت افزوده است...
ادامه مطلب را بخوانید: ...
«فاطمه بصروی» روزچهارشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا مدعی شد: کمال احرام بافیان ( دامادش) روز 15 بهمن ماه در قله پرسون لواسانات زیر بهمن گیرافتاده است ... «بصروی» با انتقاد ازمسئولان هلال احمر گفت: تنها سه روز به جستجو برای یافتن دامادم پرداختند و دیگرهیچ جستجوی برای یافتن وی انجام نشده است! ... وی ازمسئولان هلال احمر خواست دوباره جستجو را برای یافتن وی آغاز کنند!
وی افزود: دامادم که 10 سال بصورت حرفه ای کوهنوردی می کند، ساکن قزوین است به همراه سه دوستش به ارتفاعات لواسانات صعود ولی گرفتار بهمن شدند؛ دو نفر از این افراد توانستند نجات پیدا کنند و در ادامه جستجوها جسد یک نفر کوهنورد دیگر پیدا شد اما بعد از گذشت 20 روزهیچ خبری از دامادم نیست و مسئولان هلال احمر فعالیتی برای یافتن وی انجام نمی دهند.
مدیرعامل جمعیت هلال احمراستان تهران با بیان اینکه متوجه شرایط روحی و احساسی این خانواده هستیم، گفت: تیم امداد و نجات هلال احمر پس از اعلام حادثه به آن منطقه اعزام و عملیات جستحو را آغاز کردند.
«حسین کتابدار» با اشاره به اینکه پس از آن یک بالگرد به عملیات جستجو پرداخت که موفق به یافتن این کوهنورد نشد، افزود: البته پس از آن عملیات نجات را به وسیله یک تیم متشکل از کوهنوردان محلی ، اعضای فدراسیون کوهنوردی به منطقه اعزام کردیم که حاصلی نداشت.
وی اظهارکرد: براساس نظرستاد بحران به دلیل خطرناک بودن منطقه و احتمال دادن امدادگران و نجات گران ادامه عملیات متوقف شد.
وی با بیان اینکه حجم برف و بهمن دراین منطقه به 15 متر می رسد، گفت: با مشورتی که با دیگر کوهنوردان حرفه ای انجام شد به این نتیجه رسیدیم ادامه عملیات درشرایط کنونی خطرناک است.
کتابدار تاکید کرد: البته به محض بهبودی شرایط آب و هوا عملیات جستجو برای یافتن این کوهنورد را ادامه خواهیم داد. کوهنورد اهل استان قزوین روز جمعه در ارتفاعات پرسون لواسانات گرفتار بهمن شدند که در پی آن دو کوهنورد مفقود و دو نفر دیگر نجات یافتند.
تلاش برای یافتن دو کوهنورد مفقود شده ادامه داشت تا اینکه عصر نوزدهم بهمن ماه پیکر یکی از آنان پیدا شد. قله پرسون سه هزار و 150 متر ارتفاع دارد و در شمال دشت هویج روستای افجه لواسانات واقع شده است.
خبرنگار: سمانه زین العابدین * حسین فتح الهی