انتشار فیلم ماری طویل و شایعات مطرح شده درباره آن ، زمینهساز ناامن جلوه دادن کوه «صفه» اصفهان را فراهم کرده است ! ... هرچند که مسئولان اصفهان بر این باور هستند کوه «صفه» همچنان برای کوهنوردان امنیت دارد !
انتشار این فیلم که بر وجود یک مار بزرگ و طویل در کوه صفه اصفهان دلالت دارد و حاشیههای پیرامون آن در روزهای گذشته، نگرانیهایی را در برخی کوهنوردان اصفهانی ایجاد کرده و کاهش تردد در این منطقه را موجب شده؛ البته این موضوع تناقضات مختلفی را به دنبال داشته است. فیلمی که به گفته مدیر مجموعه صفه اصفهان، حتی صحت آن در ابهام قرار دارد. اما پاسخهای برخی مسئولان نیز این شایعه را قوت بخشید و سبب شد که مسائلی درباره نبود امنیت برای کوهنوردان و گردشگران صفه مطرح شود!
برای اطلاع از این ماجرا و مشاهده «فیلم»، ادامه مطلب را ملاحظه کنید: ....
شرکت تلهکابین گنجنامه (همدان) در یکی از تابلوهای تبلیغاتی خود نوشته است: «از هیچ، برای شادی شما همه چیز ساخته ایم»!
گنجنامه، در کوهپایهی الوند قرار دارد؛ کوهی که تنها نامش، نشانهای است از ارج دیرین آن نزد ایرانیان. ریشهی این نام، به معنای رونده و بالنده است، و این صفتها در فرهنگ دیرین ایرانی (و به طور کلی، هند و اروپایی) هم برای آب (برای مثال، در اروند رود) و هم برای کوه به کار میرفته است. در این فرهنگ، همهی عناصر طبیعت در حال روانی و گسترش و بالندگی دیده میشده اند. اطلاق نامهای مقدس مانند شاه الوند، نوح نبی، گهوارهی مریم، یخچال صاحبالزمان، امامزاده کوه، قز قلعهسی، و... به جای جای کوه الوند، حکایت از تقدس آن و اشاره به "مهر" در ارتباط با کوه، و "ناهید" در ارتباط با آبهای روان در کوه دارد(1).
در دو هزار و پانصد سال پیش، داریوش هخامنشی حتما با دیدن عظمت و زیبایی این کوه دستور داده که بر کتیبهی گنجنامه بنویسند: «خدای بزرگ است. اهورا مزدا که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید...». میتوان گفت که او و همراهانش، و مردم گمنامی که زیباترین نامها را به این کوه سرفراز و به بخش بخش آن نهاده اند، بسی بیشتر از کسانی که امروزه در ساختارطبیعی الوند "هیچ" ندیده اند، بینش داشته اند.
حتی در کتابی که با حمایت شرکت تلهکابین گنجنامه منتشر شده، از دکتر پرویز اذکایی نقل شده است: «کوهستان الوند دستکم از هزاره ی سوم پیش از میلاد در میان ملل قدیم مشرقزمین... معروف بوده است. ابن فقیه، نخستین تاریخنگار همدانی این خبر را از امام جعفر صادق(ع) آورده است که یکی از مردان همدان بر آن حضرت وارد شد، پس پرسید: "از کجا هستی؟". پاسخ داد: "از کوهستان"، پرسید: "از کدام شهر؟" پاسخ داد: "از همدان"، پس گفت: "کوه آنجا را -که بدان راوند گویند- میشناسی؟" گوید: خدای مرا فدای تو کناد! فقط بدان اروند گویند." پس فرمود: "آری، اما در آن چشمهای از چشمه های بهشت هست"(2).
در تمامی تاریخ و ادب ایران، زیبا ترین صفتها را برای کوه قایل بوده اند، چرا که کوهستان زایندهی آب و منشاء برکت بوده است. کوهستان، موجودی زنده، و نه تنها زنده که بالنده و رونده به سوی اوج، دانسته میشده است. چنین بوده که استاد سخن فارسی، سعدی میگوید: اگر پای در دامن آری چو کوه / سرت ز آسمان بگذرد در شکوه.
واقعیت این است که تلهکابین و تصرفها و ساخت و سازهای بیشمار است که میرود تا شکوه میلیونها ساله و ارزش فرهنگی هزاران سالهی الوند را به هیچ نزدیک کند. آن که میپندارد از هیچ، برای مردم چیزی ساخته است، باید پاسخ دهد که چه چیزها را نابود کرده تا دکانی بر دامن سپندینهی الوند بگشاید؟! آیا از قرآن شنیده است که: والارض مددناها و الفینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون(3) ( و زمین را گستراندیم و در آن کوههای استوار افکندیم و در آن از هر چیز، سنجیده و به اندازه رویاندیم)؟ کدامین بازیچهای که بر دامان الوند ساخته شده، در موزون و متناسب بودن، با کوچک ترین علف میدان میشان در خور مقایسه است؟! کوه برای ما، همیشه نشان سربلندی، سرچشمهی رودهای زندگانیبخش، خوراکدهنده به دامهامان، پردهی بیمانند رنگارنگی زندگی، و خاستگاه اسطورههای دلکشمان بوده است. ما، در کوهها بسیار چیزها دیده ایم و "هیچ" را برازندهی طمعورزی سودجویان میدانیم، نه شایستهی کوهستان!
به گفتهی علی بیات، کوهنورد و طبیعتدوست همدانی، «کوهستانی که در دل و دامان خود و فرزندش، هگمتانه، سپاهیان فراوان دیده و هراس به دل راه نداده و همواره ایستاده است... این روزها بدجوری دلش می لرزد؛ چشمه هایش به یغما رفته و آب رودخانه اش را به چرندگان و خزندگان و گیاهانش هم هدیه نمی دهند... روزگاری کوهستان مظهر عشق و هستی بود و صدای تیشهی فرهاد از آن به قصد عاشقی به گوش میرسید، اما این روزها اگر صدا میآید، صدای تیشه زدن به ریشه است...»(4).
جا دارد که دوستداران طبیعت و تاریخ ایران، به ویژه همدانیان فرهنگدوست، با مطالبهی پیگیرانه، مانع گسترش ساخت و سازها و "کوهخواری"هایی شوند که با عنوان توسعهی گردشگری و اشتغال و مانند اینها صورت میگیرد و کلیت طبیعی- تاریخی الوند را به خطر افکنده است.
پینوشت:
1) قرشی، امانالله. آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، تهران، انتشارات هرمس، 1380، صص 118 و 119 و 188
2) ترابیان سعید. گنجنامه، مجتمع تفریحی، توریستی، ورزشی، همدان، عترت چاپ، 1389، ص 14
3) سورهی الحجر، 19
4) بیات، علی. وبلاگ دیار الوند، 29 شهریور 1394
منبع: خبرآنلاین / عباس محمدی
تصویری که مشاهده میکنید؛ اثر Karol Nienartowicz عکاس طبیعت لهستانی است ... منطقهای کوهستانی به نام Karkonosze واقع در مرز چک و لهستان.
Karol Nienartowicz به مدت سیزده سال از طلوع و غروب این منطقه عکاسی نموده است ... وی برای تهیه عکسهای متنوع از این کوهستان؛ 200 بار به آنجا در فصول مختلف سفر کرده است.
مجموعهای از تصاویر تهیه شده توسط این عکاس را در فتوبلاگش [اینجا] ملاحظه نمائید.
غار «بورنیک» یکی از جاذبههای گردشگری فیروزکوه است که بعد از حدود دو ساعت کوهنوردی به دهانه آن میرسید و بعد از گذشتن از دو دهانه و پایین رفتن از 148 پله، به دل تاریک و سرد کوههای فیروزکوه میرسید ... خوشبختانه هنوز این غارِ گردشگری به زبالهدانی تبدیل نشده است. اما این غار هم از دست وندالها در امان نمانده و هر کسی که به آن سر زده، با دیوارهنویسی از خودش یادگاری به جا گذاشته است!
اگر کمی سکوت کنید، صدای چکه آب را میشنوید، صدایی که شما را به دنیای طبیعت وصل میکند. این غار از سه تالار عظیم تاقدیسی تشکیل شده. تالار نخست یا بیرونی بورنیک و وجود آثاری از دورههای تاریخی کشف شده در آن، نشان میدهد که از مراکز اصلی زندگی انسانها از دوره غارنشینی به بعد بوده است.
«بورنیک» که به معنی محل امن و خوب است، در سال 81 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، اما با این حال تابلویی که اطلاعات آن به رویش ثبت شده باشد در اطرافش وجود ندارد! از طرفی غارنوردانی که شب را در دهانه غار گذراندهاند، زبالههایشان را کنار بقایای آتش رها کرده و رفتهاند.
برای رسیدن به غار بورنیک باید از کوچه باغهای روستای هرانده بگذرید، باغهایی که سیبهای قرمز، کمر شاخههایش را خم کرده است. شنیدن صدای آب رودخانهای که از حَبله رود جریان گرفته و خوش و بش با مردم محلی باصفا استرس و دغدغه زندگی شهری را تا ساعتها از ذهن دور میکند.
یکی از روستائیان میگوید: عمده مردم روستای هرانده باغداری و کشاورزی میکنند. اغلب آنها گُل داودی پرورش میدادند و میفروختند، اما چون مقرون به صرفه نبود و هر شاخه را 40 تومان از آنها میخریدند! در حال حاضر کمتر گُل میکارند و بیشتر باغداری میکنند.
بسیاری از درختان روستا سوخته یا بریده شدهاند. یکی از اهالی روستا درباره درختان سوخته و بریده شده میگوید: به دلیل سمپاشی اشتباه در سالهای گذشته، بسیاری از درختها خشک شدند و صاحبان آنها مجبور شدند درختان را قطع کنند.
در طول مسیر تنها یک باغچه برای استراحت وجود دارد و اگر میخواهید موقع برگشت از غار همانجا ناهار بخورید، باید از قبل با صاحب باغچه تماس بگیرید تا بساط نهار و چای را برایتان فراهم کند.
غارنوردی در بورنیک خستهکننده است و برای کودکان و سالمندان مناسب نیست. داخل غار بسیار سرد است و همراه داشتن لباس گرم ضروری است. همچنین نبود چشمه و آب آشامیدنی یکی دیگر از نکاتی است که باید برای رفتن به بورنیک و کوه پیمایی در این منطقه به آن توجه شود و آب به اندازه کافی همراه داشته باشید.
بنا بر خبر ارسالی به «کوهنوشت»؛ گزارش برنامه گشایش مسیر بر روی دیواره «تسارونورا» در «ماداگاسکار» که چندی پیش توسط دیوارهنوردان خوب کشورمان «حسن گرامی»، «حمید شفقی» و «فرشاد میجوجی» انجام شد؛ در نشریات معتبر «آلپاین» آلمان و «ورتیکال» فرانسه درج و منتشر شده است.
صفحات این گزارش در مجلات مذکور را از طریق لینکهای زیر دریافت و ملاحظه نمائید:
* «آلپاین» آلمان
* «ورتیکال» فرانسه
ارسال: «حمید شفقی»