راهزنی از کوه‌نوردان ! . . . دام دعوت به کوه‌نوردی از طریق «شبکه‌های اجتماعی» !

حتي چندباري تلفني با هم صحبت كرديم و هربار اصرار مي‌كرد كه براي ديدن زيبايي‌ها گلستان به آنجا بروم. در نهايت پس از گذشت چند ماه، تصميم گرفتم به درخواستش جواب مثبت بدهم و اين بود كه با يكي از دوستانم قرار گذاشتيم براي كوهنوردي راهي استان گلستان شويم. جوان كوهنورد و دوستش، صبح پنجشنبه را براي شروع اين سفر انتخاب كردند و قرار شد چند روزي را در كوه‌ها و جنگل‌هاي گلستان سپري كنند. غافل از دامي كه برايشان پهن شده بود.

مرد جوان ادامه داد: صبح روز قرار دوستم تماس گرفت و گفت كه نمي‌تواند در اين سفر با من همراه شود. اين بود كه به تنهايي از تهران راهي آزادشهر شدم. وسايل و تجهيزات كوهنوردي‌ام را برداشتم و حوالي غروب بود كه به آزادشهر رسيدم. پس از پياده شدن از اتوبوس با كسي كه در ارتباط بودم تماس گرفتم و او گفت كه به‌زودي فردي براي رساندن من به خانه‌ جنگلي كه گروه كوهنوردي در آنجا جمع شده‌اند مي‌آيد. من هم منتظر ماندم و دقايقي بعد جواني سوار بر موتورسيكلت نزد من آمد و اسمم را صدا زد. بعد هم مدعي شد كه آمده تا مرا به خانه جنگلي و نزد بقيه اعضاي گروه ببرد. من هم سوار موتور شدم و به راه افتاديم.

  • دام هولناك

هوا تاريك شده و موتورسيكلت در جاده‌اي فرعي و در دل جنگل پيش مي‌رفت. جوان كوهنورد تصور مي‌كرد تا دقايقي ديگر نزد بقيه گروه كوهنوردي خواهد بود غافل از اينكه حادثه‌اي شوم انتظارش را مي‌كشد. او گفت: ساعتي در جنگل پيش رفتيم تا اينكه به محلي رسيديم كه در آنجا آتشي برپا شده بود. 2نفر دور آتش نشسته بودند كه يكي از آنها صورتش را پوشانده بود. وقتي از جوان موتورسوار درباره آنها پرسيدم، جواب داد كه آنها جنگلبان هستند. او به آنها نزديك شد و لحظاتي بعد توقف كرد.

در همين هنگام آن دو مرد به طرفم حمله كردند و در حالي كه چاقو و زنجير در دست داشتند، مرا به باد كتك گرفتند. براي لحظاتي تصور كردم كه قصد كشتن مرا دارند. لحظات وحشتناكي بود و آنها پس از كتك زدن من، همه اموالم را گرفتند. از گوشي تلفن همراه گرفته، تا گردنبند و كارت‌هاي عابربانك. آنها حتي كفش‌هايم را هم سرقت كردند. سپس چاقويي زير گلويم گذاشتند و رمز كارت عابربانكم را خواستند كه از ترس جانم گفتم. پس از آن همگي سوار موتور شدند و از آنجا رفتند. در آن شرايط، تنها كاري كه توانستم انجام دهم، راه افتادن در دل جنگل بود. با پاهاي برهنه حدود 3كيلومتر را دويدم و درحالي‌كه بدنم زخمي شده بود، خودم را به جاده رساندم و با كمك خودروهاي عبوري راهي كلانتري شدم.

با شكايت مرد جوان، پرونده‌اي در اين خصوص تشكيل شد و تيمي از مأموران همراه با جوان كوهنورد راهي محلي شدند كه راهزنان، اموالش را سرقت كرده بودند. درحالي‌كه به گفته شاكي پرونده، غير از او چند نفر ديگر هم با اين شگرد در دام راهزن‌هاي جنگلي گرفتار شده‌اند، تحقيقات براي دستگيري سارقان و به‌دست آوردن سرنخي از آنها ادامه دارد.

منبع: «روزنامه همشهری»


نظرات   

0 #1 ساسان 1395-08-10 14:06
با سلام.قضیه کمی عجیب است.این همه برنامه ریزی از مدتها قبل فقط برای سرقت چه چیزی؟!دزدان چگونه اطلاع داشتند این فرد چند کارت بانکی و گردنبند همراه دارد؟وسایل کوهنوردی که برای راهزن کاربردی ندارد.احتمالا مسائل دیگری هم دربین بوده.
نقل قول

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

ثبت نام

روزنه

آرشیو مطالب

«حسین رضایی»
ایمیل: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پیشخوان:

بازگشت دوباره
آناپورنا ۱۳۹۸/۰۴/۲۹ ۱۳:۱۱
ماگما ده ساله شد!
ماگما ۱۳۹۷/۰۷/۲۹ ۰۸:۴۴